مووی کاتیج

در آینده ای دور، یک فضانورد زن، که در سرزمینی فراموش شده سکونت داشت، باید درباره سرنوشت جمعیت باقیمانده زمین تصمیم بگیرد.

خلافکاری تحت تعقیب بنام «ریدیک»، پا به سیاره ای به نام هلیون پرایم می گذارد و در آنجا با امپراطوری بنام «نکرومونجر» ها روبرو می شود که قصد دارند تمام انسان های جهان را یا مطیع خود کرده و یا از بین ببرند …

اینبار هم مانند دو قسمت قبلی سرزمین های نارنیا توسط نیروهای شیطانی به شدت در خطر است و بچه های انگلیسی به طریقی پا بر این سرزمین می گذارند تا بتوانند با پیدا کردن هفت شمشیر جادویی و طی یک سفر دریایی بسیار خطرناک باری دیگر منجی نارنیا شوند...

جنگ جهانی دوم. چهار بچه از راه گنجه ای بزرگ به سرزمین نارنیا می روند که زیر سلطه ی ملکه ی خبیثی است که آن جا را در زمستانی ابدی نگه داشته و مانع ورود کریسمس به آن جا شده است. منجی شیروش بزرگ، «اصلان» نیز برای نجات «نارنیا» و ساکنانش به کمک بچه ها می آید…

خواهر و برادرهای Pevensie به نارنیا بازمی‌گردند، جایی که آنها برای کمک به دفع یک پادشاه شرور و بازگرداندن وارث قانونی تاج و تخت، شاهزاده کاسپین، استخدام می‌شوند.

در سال ۱۷۹۶ و در زمان اشغال کشور آلمان توسط ناپلئون، دو برادر کلاهبردار به اسامی «ویلهم گریم» و «جیکوب گریم» بین دهکده های مختلف سفر کرده و به هر دهکده که می رسند نمایشهای جادوئی به راه می اندازند. آنها ادعا می کنند که با عالم ارواح ارتباط دارند و با ترساندن مردم روستائی کسب درآمد می کنند...

یک پری دریایی جوان با یک جادوگر دریایی معامله می کند تا صدای زیبایش را با پاهای انسان عوض کند تا بتواند دنیای بالای آب را کشف کند و شاهزاده ای را تحت تاثیر قرار دهد.

داستان در مورد پسر و دختری است که به رویای ابر قهرمان شدن شان می رسند و حالا باید با خطری که سیاره شان را تهدید می کند مبارزه کنند...

در حالی که چهار حمله سنگین بیگانگان، زمین را به عصر حجر تبدیل کرده و جمعیت زیادی را از بین برده کیسی 16 ساله در تلاش است تا برادرش را از حملات مرگبار بیگانگان در امان بدارد...

شخصیت بد داستان سعی در نابود کردن دنیا دارد و هنگامی که می خواهد دست به عملی کردن مقاصد پلیدش بزند، پنج ابرقهرمان نوجوان که قصد دارند تبدیل به ستاره های هالیوودی شوند سر راهش قرار می گیرند.