مووی کاتیج

بلوغ روانی یک پسر نوجوان طی برخوردهای متعدد با دوستان و عمویش. او پس از یافتن برج متروکه ای در شهر ، با یک حواصیل خاکستری سخنگو وارد دنیای جادویی می شود.

دختر جوانی که تجربه سختی را پشت سر می‌گذارد، شروع به دیدن دوستان خیالی همه افرادی می‌کند که با بزرگ شدن دوستان واقعی‌شان، آن‌ها را پشت سر گذاشته‌اند.

داستان در قرن بیست و سوم در مریخ اتفاق می‌افتد، این طرح به دنبال تحقیقات درباره یک پرونده قتل توسط زوجی است که توسط محقق خصوصی آلین روبی و همراه اندرویدی او کارلوس ریورا تشکیل شده است.

پو را در ماجراجویی های با چشمان درشت او در چین باستان دنبال کنید، که عشق او به کونگ فو تنها با اشتهای سیری ناپذیر مطابقت دارد.

در ژاپن، شکارچی اصیل و قدرتمندی به‌نام “سایا”، توسط رابط دولتی‌اش، مامور میشود تا بعنوان یه دانش‌آموز وارد مدرسه‌ای شود و در شب هالویین خون‌آشام‌ها را شکار کند…

نیو اورلیانز، سال 1939. «کارفیس»، صاحب کازینو و شریک تجاری سابق سگی به نام «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی» که در خلیج غرق شده، پای دروازه ی بهشت چشم باز می کند. با این همه، «چارلی» که تشنه ی انتقام از «کارفیس» است، ساعتی را که در بهشت به نام او است می دزدد تا دوباره به زمین باز گردد.

مایلز مورالس دچار حمله ای عصبی می شود که او را با تجسم ترسش روبرو می کند. مایلز با این تجربه متوجه می شود که کمک خواستن از دیگران به اندازه محافظت از شهر دربرابر اشرار شجاعانه است.

کوبیلا با استفاده از تیمی از انیماتورها و نقاشانی که با دست کار می‌کنند، رمانی را که برنده جایزه نوبل شده است، درباره یک زن دهقانی لهستانی در اوایل بیستم اقتباس می‌کند که با ازدواج با مرد ثروتمند مسن‌تر، ویرانی ایجاد می‌کند.

داستان دوستی دو دوست قلمی نامحتمل: مری، دختری تنها و هشت ساله که در حومه ملبورن زندگی می کند، و مکس، مردی چهل و چهار ساله و به شدت چاق که در نیویورک زندگی می کند.

مگامایند که اکنون به عنوان مدافع مترو سیتی شناخته می‌شود، تیم جدیدی تشکیل می‌دهد تا جلوی نقشه‌های شیطانی هم تیمی‌های شرور سابق خود را بگیرد اما…