دهه 1960، لیورپول. جاد کارگر بندر به قصد یافتن پدر گمشده اش راهی نیویورک می شود. دست تصادف دختری زیبا به نام لوسی سر راه وی قرار می دهد و این دو نفر دلباخته یکدیگر می شوند. لوسی از فعالان جنبش صلح خواهی است و جاد نیز کم کم جذب ایده های وی می شود. این زوج خیلی زود تحت تاثیر دکتر رابرت و آقای کیت در کوچه های گرینویچ ویلیج پرچم عصیان برافراشته و دامنه اعتراضات مدنی ر تا دیترویت گسترش می دهند. اما احضار مکس-برادر جاد- به سربازی و اعزام او به ویتنام باعث می شود تا این زوج با واقعیت های زمینی تر، خشن تر و تلخ تری آشنا شده، مبارزه برای خاتمه دادن جنگ ویتنام را آغاز کنند...